Wednesday, 27 April 2011

میگویند خاک سرد است وفراموشکار، من که باور نمیکنم،راستی خون چطور؟



















(یاد شهدایمان را زنده نگاه داریم)
خاطره همه شهیدان را گرامی میدارم، و دوست دارم اینبار یادی از امیر جوادیفر که صادقانه و مظلومانه شهید شد بکنم. 




                                       به این عکس خوب نگاه کنید، پدر امیر جوادی فر است که برشانه های پسر دیگرش می گرید. امیر را همین پدر و پسر به دلیل باورِ خود امیر به قانون، به دست زندانبان سپردند و زندانبان آنقدر زد، تا هم امیر را کشت و هم باور را اما جایش باور سبز دیگری جوانه زد که زندانبان وقتی می زد هرگز فکر نمی کرد دارد در کف همان سوله چه نهالی می کارد.

                        


  
http://anger-flame.blogspot.com/2010/07/blog-post_10.html     نحوه شهادت امیر جوادی فرhttp://javidaniran.wordpress.com/2011/07/10/%D8%A8%D8%AF-%D9%87%D8%B1%DA%86%D9%87-%D9%85%DB%8C%DA%A9%D9%86%DB%8C-%D8%A8%DA%A9%D9%86-%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B4%D9%85%D9%86-%D9%82%D9%88%DB%8C%D8%8C-%D9%85%D9%86-%D9%86%DB%8C%D8%B2-%D8%A7%DA%AF-2/ 



     
 این را برای اون نامردانی  که راجه به یک شهید اینگونه قضاوت میکنند و هنوز در قرن ۲۱ با کلمه دوست دختر مشکل دارند مینویسم:  همین نامردها برای شهدای خودشون کلمه نامزد شهید معنا میده،ولی به امیر ما که میرسند نامزد به دوست دختر تبدیل میشه و چون  این دختردر چادر پیچیده نیست و زشت و ابله رو نیست قضیه و عکسها رو گل درشت میکنن  و میگن امیر در راه توهم مرده. و شهید سبزکی هست.فقط میگم خیلی بی شرف تشریف  داری و مرده شور اون بلوغ سیاسی تو  ببرن    http://sayehnews.blogfa.com/post-639.aspx
 

کهریزک ، تقدیم به خاطره شهید امیر جوادی فر ، ترانه ای از بابک جوادی فر
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

No comments:

Post a Comment