Friday, 25 October 2013

نقش خائنانه دکتر ابراهیم یزدی در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی

نقش خائنانه دکتر ابراهیم یزدی در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی


aiuwc0d7vkow82np9fjr (1)
ابراهیم یزدی در مهرماه سال ۱۳۱۰ در قزوین به دنیا آمد. 6 سال بعد همراه با خانواده در تهران خیابان ری ساكن شد. تحصیلات خود را تا مقطع دبیرستان در دارالفنون سپري كرد و سپس وارد دانشکده داروسازی دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۳۲ از اين دانشگاه فارغ التحصيل شد.
بعد راهي آمريكا شد و ضمن تحصیل در رشته داروسازی، با بخش آسیب‌شناسی و فارماکولوژی دانشگاه بیلور در ايالت تگزاس به كار تحقيقاتي پرداخت. سپس در شهر هوستون ایالت تگزاس مقيم شد و ضمن ايفاي نقش در بناي نخستين مسجد در شهر هوستون «جامعه مسلمانان هوستون» را تأسيس كرد و خود رياست آن را برعهده گرفت. همچنين در تأسيس «انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا» با شهيد مصطفي چمران همكاري كرد.وی  در سال 1343 اقامت دائم آمریکا و در روز 19 مارس 1971 به تابعیت آمریکا درآمده است.
Ebrahim.Yazdi13اما فعالیت های ابراهیم یزدی تنها به انجمن اسلامی ختم نشد یزدی در طول اقامت در آمریکا به عضویت سازمان سیا در آمد.سال 1357 سرطان تمام بدن محمد رضا شاه پهلوی  را فرا گرفته شعله های انقلاب شعله ور گشته آمریکا از چند سال قبل تقریبا می داند که رژیم شاه رفتنی است اما برای جلوگیری از به قدرت رسیدن چپ ها و ملی و سایر نیروهای ترقی خواه باید بدنبال یک بدل برای شاه باشد تا منافع آمریکا را در منطقه تامین کند و ایالات متحده برای این کار تصمیم می گیرد ارتجاعی ترین و عقب مانده ترین قشر جامعه را بجای محمد رضا شاه بنشاند .
دولت عراق تحت فشار رژیم محمد رضا شاه پهلوی تصمیم می گیرد که یکی از مخالفین بنام آیت الله خمینی را اخراج کند خمینی نیز بدون اینکه در آن زمان حتی فکر رهبری انقلاب و رسیدن به قدرت را داشته باشد در روز 12 مهربه طرف مرز کویت می رود تا از آنجا بتواند وارد کویت عمان یا سوریه شود اما شاید آن موقع از نقشه ای که استعمار برای به قدرت نشاندن وی داشت اطلاعی نداشت اگر آیت الله خمینی وارد سوریه یا کویت یا عمان می شد تقریبا نمی توانست کاری از پیش ببرد آمریکا دکتر ابراهیم یزدی را راهی عراق می کند وی در مرز کویت آیت الله را با خود همراه می کند و به پاریس می برد زیرا پاریس در آن زمان مرکز سقل رسانه های جمعی دنیا بود و آیت الله باید در رسانه های جمعی دنیا مطرح می شد و در روز 14 مهر آیت الله وارد پاریس می شود و در یک روستای خوش آب و هوا و ویلایی که قبلا با صادق قطبی زاده برای وی تدارک دیده شده بود اقامت می کند.
در مدت اقامت آیت الله در پاریس نوفلوشاتو تبدیل به بزرگترین مرکز خبری جهان شد و هر روز خبرنگاران بیشتری با آیت الله مصاحبه می کردند اطرافیان آیت الله از جمله بنی صد و یزدی نیز به او آموختند که چگونه در مقابل دوربین دروغ بگوید و تقیه کند و از مفاهیم زیبایی چون آزادی دموکراسی سخن بگوید. و کم کم که آیت الله تنها یکی از مهره های انقلاب ایران بود بعنوان رهبر انقلاب معرفی شد.
images
تصویر مربوط به ملاقات رامسی کلارک مامور سیا و آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو آیت الله اشراقی داماد آیت الله خمینی نیز به خوبی در تصویر دیده می شودو.
ریچارد کاتم كه بعدها به عنوان استاد علوم سیاسی دانشگاه پیتسبورگ معرفي شد، از ماموران قدیمی سیا در ایران ‌بود. کاتم رهبر تیم سیا در شبکه بدامن و ستاد براندازي دولت مصدق بود و پس از خروج جوزف گودوين هداين عناصر وابسته به سيا را مستقيما برعهده داشت. ریچارد کاتم از همکاران شبکه مسوول جنگ روانی و جعل مدارک سیاسی در دوران جنبش ملی شدن صنعت نفت بود.
 کاتم، نخستین بار ابراهیم یزدی را در دهه ی 1950، زمانی که افسر سیا در ایران بود، آشنا شد. در دهه ی 1960، ابراهیم یزدی بین ایران، فرانسه (پاریس) و ایالات متحده در رفت و آمد بود و با قطب زاده و فعالان مذهبی هوادار آیت الله خمینی، کار می کرد. یزدی در سال 1967، در شهر هیوستون ایالت تگزاس آمریکا ساکن شد و به پژوهش و تدریس در کالج پزشکی «بیلور» پرداخت.
در طول جریان انقلاب ابراهیم یزدی نقش رابط بین آیت الله خمینی و ایالات متحده آمریکا را بازی می کند یک بار نیز ترتیب ملاقات رمزی کلارک نمایند کارتر و مامور سیا را با آیت الله خمینی می دهد
همسر ابراهیم یزدی ریچارد کاتم را چنین توصیف می کند: ریچارد کاتم یک دوست بسیار نزدیک  شوهر من بود  و اوتنها  کسی است که حتی  بیش از من  درباره او می داند. ریچارد کاتم استاد دانشگاه ( پی تز بورو ) در ایالت کنه تیکت بود و یکی از پر جنجال ترین حامیان رژیم خمینی در امریکا بود.
Photo69_1
تصویر ملاقات ابراهیم یزدی و رامسی کلارک مامور سیا
در یکی از کتابهای پرفروش در آمریکا بنام کارتر پدر نابه سامانی های جهان(Jimmy Carter, The Liberal Left and World Chaos) نوشته دکتر مایک اوانس شده است که کارتر چندین چک 150 میلیون دلاری برای کمک به روند انقلاب از طریق ماموران خود در سیا به آیت الله خمینی رساند و در آن زمان یزدی تنها رابط بین سیا و خمینی بود.
همچنین ژيسكاردستن رييس جمهور وقت فرانسه در سفرش به ايران در مصاحبه اي با روزنامه توقيف شده توس از حمايت شديد كارتر از انقلاب ايران در جريان كنفرانس گوادلوپ پرده برداشت كه همين مصاحبه هم يكي از موارد خطاي روزنامه به شمار آمد .
در برخی از نوشته های همراهان آیت الله خمینی نیز این مساله به چشم می خورد که دولت فرانسه علاقه ای به پذیرش شاه نداشت پس می توان نتیجه گرفت دولت فرانسه تحت فشار های دولت آمریکا مجبور به پذیرش آیت الله خمینی در خاک خود شده است.
yazdi2
 حقیقت این است که ابراهیم یزدی واقعا عامل سیا بوده و هست من در زمانی که در لندن اقامت داشتم در تماسی در باره تعدادی از اطرافیان آقای خمینی از آقای محمد حسیبی یکی از سرسخت ترین مخالفان رژیم شاه سوال کردم وی به من گفت :
که بازرگان یک آخوند کراواتی بود-بنی صدر یک فرد بسیار مغرور بود که حتی هنوز اسم نشریه اش هم انقلاب اسلامی است و عوضش نکرده-در مورد یزدی او نیز به این مساله اشاره کرد که او مامور سیا بود و هنوز هم مامور سیا در ایران هست.
رابرت درایفوس نویسنده کتاب بازی شیطان که خود یکی از مخالفان حکومت شاه بود در کتاب خود به خوبی به نقش ابراهیم یزدی و کاتون در به روی کار آمدن خمینی اشاره می کند برای مطالعه توضیحات کامل به این لینک مراجعه کنید:
فصل نهم كتاب مربوط به انقلاب 79ــ1978 ایران و دخالت فعال دولت آمریكا در آن ــ لااقل از اوایل سال 1977 یعنی دو سال قبل از پیروزی انقلاب است. در این فصل بویژه نقش دو مهره پراهمیت در فراهم آوردن مقدمات انتقال قدرت از شاه به آیت الله خمینی آشكار میشود: یكی ریچارد كاتوم مامور كهنه كار سازمان سیا و دیگری ابراهیم یزدی. در صفحه 234 كتاب میخوانیم: 
«ریچارد كاتوم از ماموران امنیتی دولت آمریكا بود كه ادعا داشت «شیوه تفكر شیعی» را درك میكند. او در اوایل دهه ی 1950 عضو گروه عملیات مخفی سازمان سیا در ایران بود . . . كاتوم در 1958 استاد دانشگاه پیترزبورگ شد، اما در سازمان سیا و عملیات مخفی آن باقی ماند و رابطه ی خود را در دهه ی 1960 و 1970 با مخالفان شاه ــ چه شخصیتهای مذهبی و چه ملی ــ حفظ كرد. او بویژه با دو نفر كه در سال 1978 در دوران تبعید خمینی در پاریس از نزدیك ترین مشاورین او بودند رابطه ی بسیار نزدیك داشت: یكی ابراهیم یزدی و دیگری صادق قطب زاده. 
این دو (یزدی و قطب زاده) سالها یا به آمریكا مسافرت كرده یا در آنجا زندگی كرده بودند و هر دو با اخوان المسلمین همكاری نزدیك داشتند. ابراهیم یزدی در این رابطه (رابطه با اخوان المسلمین) انجمن های اسلامی را بنا نهاد.» 
در ادامه میخوانیم: 
«ریچارد كاتوم هنگامی كه به عنوان مامور سیا در ایران كار میكرد، اول بار ابراهیم یزدی را در اواسط دهه ی 1950 در ایران ملاقات كرده و با او دوستی نزدیكی برقرار كرد. یزدی در سالهای دهه ی 1960 میان ایران، پاریس و ایالات متحده رفت و آمد میكرد و با قطب زاده و فعالان مذهبی ایرانی طرفدار آیت الله خمینی كار میكرد.» 
درایفوس در ادامه مینویسد: 
«در اوایل سال 1978، در تلگراف های سری كه از ایران به وزارت خارجه آمریكا و سازمان سیا میرسید اسم ریچارد كاتوم دوباره ظاهر میشود. جان استمپل مامور سفارت آمریكا در ایران با محمد توكلی رهبر جنبش طرفداران خمینی ملاقات میكند. محمد توكلی از او میپرسد آیا پروفسور ریچارد كاتوم را می شناسید؟ و از او میخواهد كه اسم او را با ریچارد كاتوم چك كند


 :برگرفته از  
http://barayeagahinaslejavan.wordpress.com/category/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85-%DB%8C%D8%B2%D8%AF%DB%8C/

از جنـــــایات تا مکافات


از احمد رضا بهارلو 
هاميلتون جردن مشاور ويژه جيمى كارتر و يكى از همه كاره هاى كاخ سفيد، درخاطرات خود، بندى را به آب داده كه از ديد بسيارى از ما سريع و الكى خوانها براى سالها،پنهان مانده است. هاميلتون جردان از طرف كارتر مامور شده بود تا در پاناما بديدار شاه ايران رفته وهر طور شده، اورا از سفر بمصر (و مرگ در آرامش) بازدارد.
وقتى به محمدرضا شاه ميگويد "براى چه ميخواهيد چنين سفر طولانى بمصر بكنيد؟ اينجا كه ناراحت نيستيد. اگرهم عمل جراحى لازم باشد ميتوانيد با بهترين دكترها عمل جراحى را انجام دهيد. مطمئن باشيد خيلى بدون دردسر!! ميتوانيد در پاناما بمانيد".
شاه در پاسخ اين جوجه تازه ديپلمات شده، (بنقل از خاطرات امير اصلان افشار) ميگويد: آقاى جردن، من آدمى هستم كه در حال مرگ است و ميخواهم با افتخار بميرم. نمى خواهم در بستر بيمارى در پاناما بميرم.
كارتر كه تيرش بسنگ خورده هواپيماى شاه را براى چهار ساعت روى باند فرودگاه نگاه ميدارد، و بالاخره هم فشار آمريكائيان باشرف و استخواندارى مثل راكفلر او را ناچار ميكند تا مرتكب افتضاح ديگرى نشود و بگذارد شاه ايران سفر آخر خود را آنچنان كه ميخواهد بانجام رساند و روزهاى پايان را با دوست و بزرگ مردى بگذراند چون انورسادات كبير، كه نيك ميداند "چرا او باين روز گرفتار آمده".
اما جردن در ميانه خاطرات خود به پيشنهاد فرومايه اى بنام "صادق قطب زاده"،( لات جلنبرى كه با پاسپورت سورى خود همراه با سه تن مهاجمين معروف به مثلث بيق از فرانسه بايران صادرشد، و بنشانه "عظمت مصيبت" و در خرتو خر فتح ايران شد وزير امور خارجه)، اشاره ميكند و ميگذرد. قطب زاده كه خود دوره ديده سازمان هاى جاسوسى و دنيا برهم زن بود، براى حل بحران گروگانگيرى به هاميلتون جردن پيشنهاد ميكند كه سى آى ا آمپول مخصوصى را ،كه خود او قطعا خوب با اثرات آن آشنا بوده،(براى بسيارى كه پيش از انقلاب بدست انقلابيون سربنيست شدند تا زمينه براى ضربت بزرگ فراهم شود شايد و قطعا ازين روش ها استفاده شد) به شاه ايران تزريق كند، تا موجب مرگ در ظاهر طبيعى او شود. مرگ شاه بهر وسيله تنها دغدغه خاطر نابكارانيست كه نيك ميدانند اين ملت روزى نزديك از اين خواب جنون بيدار خواهد شد و بجستجوى جبران آنچه با شاه و با خود كرده برخواهد آمد.
اين يك پيشنهاد جديست كه جردن بهمين خاطر در خاطرات خود نقل كرده و شايد بتوان بعدها بيشتر از پيامد هاى آن آگاه شد. اما همين يك سطر عمق رذالت و بى تقوائى كل اين مهاجمين را نشان ميدهد كه در قالب آزادى خواهان در معيت خمينى بر سر ايرانيان خراب شدند.
ملاحظه كنيد سقوط اخلاقى دنيا بكجا رسيده كه وزير امور خارجه كشورى گوش شنوائى بيابد وبه مشاور ويژه رئيس جمهور آمريكا چنين پيشنهاد شرم آورى را كه به پادشاه كشور متحد و دوست خود آمپول مرگ تزريق كند، اصولا مطرح كند.
اما سرنوشت خود اين فرومايه چه بود؟
ظاهر قضيه اينست كه خمينى اورا اعدام كرد. اما كارى كه با او شد بروايت شاهدى، چيزى مخوف تر از اعدام خشك خالى بود، كه روزى عرض خواهد شد.

منبع :
http://azarakhshblogspot.blogspot.co.uk/2013/10/blog-post_24.html
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

No comments:

Post a Comment