نادر شاه افشار : برای حدود و مرزهای کشورم هیچ وقت با کسی گفتگو نمی کنم ، بلکه آن را با قدرت فرزندان کشورم به چنگ می آورم و از آن حراست می کنم .
در سرزمینی که فقر و انحطاط و تجاوزگری در آن بیداد می کند، ساختن مسجد و خواندن نماز و دعا، به چه دردی می خورد. این پول ها و سرمایه را باید برای ساختن و پروراندن جوانانی شجاع و میهن پرست خرج کرد، که اول ستون یک مملکت آزاد را بسازند.. خمس و زکات و اوقاف تان را، به این جوانها بدهید
نادر شاه افشار. سخنرانی بهنگام تاجگذاری در دشت مغان
با خود می گفتم؛ باید راهی جست در تاریکی شبهای عصیان زده سرزمینم. من همیشه به دنبال نوری بودم , نوری برای رهایی سرزمینم از چنگال اجنبیان ، چه بلای دهشتناکی است که ببینی همه جان و مال و ناموست در اختیار بیگانگان قرار گرفته و دستانت بسته است. نمی توانی کاری کنی اما همه وجودت برای رهایی در تکاپوست. نیرویی با عشق به ایران از اعماقم فریاد می زد؛ تو می توانی التیام گر باشی. حرکتم را با نام ایران آغاز کردم
نادر شاه افشار . سخنرانی در دشت مغان بهنگام تاجگذاری
نادر شاه افشار : کمربند و تاج سلطنت، نشان نوکری برای سرزمینم است. نادرها بسیار آمده اند و باز خواهند آمد، اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد.
این آرزوی همه عمرم بوده است
نادر شاه افشار: شاهنامه فردوسی خردمند، راهنمای من در طول زندگی بوده است. ای مردم، در انتخاب بزرگان کشور خود دقت کنید و کسانی را که نیرنگ کار , جاه طلب و خودخواه و شیاد هستند را به حضورتان راه ندهید .
No comments:
Post a Comment