Monday 14 May 2012

ما سرزمینمان را از سر راه نیاورده ایم ... سه جزیره ی ما ...هیچ نباشد .









جهان هیچوقت بر روی ادعا نمی چرخد ....

سیاست حریف مرزها می شود ...اما از پس حافظه ها بر نمی آید

تمام بیلبوردهای دنیا را در دست بگیرید و جزایر سه گانه را به کشوری نسبت دهید

که تاریخ تاسیسش کمتر از کارخانه های کبریت سازی ماست .........

فریاد می زنم که به یاد ملتم بیاورم نه هیچ غریبه ای.

که اجنبی بودن به تفکر است نه آنطرف مرز ها زیستن

ما سرزمینمان را از سر راه نیاورده ایم ...

ما آنقدر حافظه داریم که داریوش را سینه به سینه به کودکانمان بسپاریم ....

کوروش را بی کتیبه هم کبیر بدانیم ..
بی کسی از تر سال 59 که نیستیم .... که یک وجب از خاکمان ....

یک تار مو از زنانمان را به زور هزار ترکش خورده و نخورده .... نفروختیم .........

نه از دریاچه ی ارومیه مان نه از سیستان ِ غریبمان ....

نه از کردهای گوشه نشینمان ....

نمی گذریم ....
تاریخ را دقیق تر بخوانید شاید بدانید دست روی کدام ملت گذاشته اید

ملتی که درد هایش را می خورد اما تن به تسلیم ِ میله های پرچمش هم نمی دهد

سه جزیره ی ما ...هیچ نباشد ...حتی اگر در تمام زندگیمان حتی به ذهنمان هم خطور نکند

برای شما زیاد تر از حجم گلویتان است .....

تاریخ همیشه اثبات کرده است .... ملت ها و فرهنگ هایشان ماندگار تر از دولت ها هستند

حالا که از تمام دنیا برای شما دست می زنند ...برایتان هورا می کشند

حواستان به پنجه های پر درد ما باشد .........

ملیت / چیزی نیست که با تمام بدبختی های روزمره مان از آن بگذریم ..............
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

No comments:

Post a Comment