Monday 18 November 2013

زهرا بهرامی چگونه بود که اعدام شد. شاهد تلويزيونى عاشوراى ٨٨ كه بود؟





عاشوراى ٨٨؛ به اجباردروغ گفت تا اعدام نشود اما شد


به نظر مى رسد به او وعده داده بودند که دروغ هاى دیکته شده توسط نیروهاى امنیتى را جلوى دوربین بگوید تا اعدام نشود؛ او هم چنین کرد غافل از آنکه آنها ناجوانمردتر از آنند که به وعده شان عمل کنند. وى رو به دوربین گفت که زنان در عاشوراى ٨٨ روسرى از سر خود برداشتند و… اما این شهادت دروغین نیز امانش نداد.
زهرا بهرامی، شهروند ایرانی هلندی است که پس از بازداشت در عاشورای ٨٨ تهران در شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به «محاربه» متهم شد. اما ناگهان اتهام او به حمل مواد مخدر تغییر کرد؛ کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، دقایقی پس از اعدام او با ژینوس شریف رازی وکیل زهرا بهرامی تماس گرفت اما او نیز از جریان اعدام خبر نداشت و به کمپین گفت: « شوکه شدم. اصلا خبر نداشتم. باید به وکیل اجرای حکم ابلاغ می شد اما هیچ خبری نداشتم. نمی دانم چه بگویم. فقط شوکه هستم.»

کردیه بانو به گلوی دریده شده اش افتخار کرد

ژینوس شریف با اشاره به اینکه قوه قضاییه ایران هنوز به اتهامات امنیتی موکل وی رسیدگی نکرده است گفت: « من درشگفت هستم که با آنکه هنوز به اتهامات امنیتی موکلم رسیدگی نشده است حکم اعدام برای وی صادر شده است.»
دختر وى اما ماجرا را چنین تحلیل کرد که: « مادرم تبعه کشور هلند است. احتمالا می خواستند با این اتهام دست دولت هلند کوتاه شود. قبلا هم این اتهام ها را بی خودی به دیگران زده اند. چندی پیش به وکیلی سرشناس اتهام زدند که در دفترش مواد مخدر پیدا کرده اند اما چون ایشان سرشناس بودند زیاد نتوانستند قضیه را کش بدهند اما مادر من زن تنها و بی کس است، زورشان تنها به او رسیده است. می دانند که کسی را ندارد تا به او کمک کند.»
بنا بر گزارش هایى که همان روزهاى اعدام وى منتشر شد خانم بهرامی طی هفته های اول زندان شکنجه روحی و جسمی شده بود تا سناریویی که برای وی نوشته بودند را به صورت اعترافات تلویزیونی مطرح کند.

زهرا بهرامى، اعدام شد بى آنکه حتى اتهامش در روندى عادلانه رسیدگى شود و هنوز روشن نیست که او هرگز جرمى مرتکب شده بود یا نه؟ هر چند او تنها اعدامى این سرزمین نیست که چنین قربانى آلودگى دستگاه امنیتى و قضایى مى شود. 

زهرا بهرامی و دخترش بنفشه نایب پور 
شعر زیبایی از اردلان سر افراز :
منم یک از هزاران، یکی از بیشماران 
نه در سودای نامم، نه در اندیشه ی جان 
من آن گهواره دارم، که از تو سنگسارم
اسیرم در حصارم، ولی آیینه وارم 
به جرم زنده بودن، عشق ورزیدن 
به جرم آسمان را آبی پرواز دیدن 
سنگسارم کن 
به جرم خوب دیدن، خواب دیدن 
ماه را به مقنعه مهتاب دیدن
سر به دارم کن 
به جرم خویشتن بودن
نه یک بازیچه، من بودن 
سرافرازانه زن بودن، به صد کیفر دچارم کن 
به دست جهل، با سنگ تعصب 
سنگسارم کن 
تو اعدام ترانه، تو سنگ و تازیانه 
من اما خاک باغم، دلم دریای دانه 
میان مرگ و میدان، میان سنگباران 
من از تکرار انسان، نخواهم شد پشیمان 
مرا در سنگباران، نخواهی دید لرزان 
منم تکرار انسان، نخواهم شد پشیمان 
هجوم سنگپاره، نبوده راه چاره 
که برتن دارم از عشق، ردایی از ستاره 
اگر ما را نهانی، به مسلخ میکشانی 
نمیدانی و مارا به قله میرسانی 
من آن گهواره دارم، زمین بار دارم 
منم مادر، منم خاک، سحر را انتظارم 
من آن گهواره دارم، که از تو سنگسارم  
من مادر، منم خاک، خود باغم بهارم!!!
اردلان سرفراز
مصاحبه کامل کردیه بانو و سعید قائم مقامی
زهرا بهرامی چگونه بود که اعدام شد 



مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

1 comment: